دو فرشته مسافر، براي گذراندن شب، در خانه يک خانواده ثروتمند فرود آمدند
اين خانواده رفتار نامناسبي داشتند و دو فرشته را به مهمانخانه مجللشان راه ندادند،
بلکه زيرزمين سرد خانه را در اختيار آنها گذاشتند.
فرشته پير در ديوار زير زمين شکافي ديد و آن را تعمير کرد. وقتي که فرشته
جوان از او پرسيد چرا چنين کاري کرده، او پاسخ داد:" همه امور بدان گونه
که مي نمايند نيستند."شب بعد، اين دو فرشته به منزل يک خانواده فقير ولي
بسيار مهمان نواز رفتند.بعد از خوردن غذايي مختصر، زن و مرد فقير،
رختخواب خود را در اختيار دو فرشته گذاشتند...
دروغگویی می میرد و به جهان آخرت می رود. در آنجا مقابل درواره های بهشت می ایستد ، سپس دیوار بزرگی می بیند که ساعت های مختلفی روی آن قرار دارد از فرشته می پرسد : این ساعت ها برای چه اینجا قرار گرفته اند؟
فرشته پاسخ می دهد: این ساعت ها ساعت های دروغ سنجند و هر کس روی زمین یک ساعت دروغ سنج دارد و هر بار آن فرد دروغی بگوید عقربه ساعت یک درجه جلوتر می رود...
سلام دوستان گفتم یکم سوژه وطنی بزارم بخندیم امیدوارم خوشتون بیاد بقیه عکس ها هم تو ادامه مطلبه
عکس تزیین سفره هفت سین سال ۹۳
به ادامه مطلب بروید
اون دختر رو توي يک مهموني ملاقات کرد، خيلي زیبا بود، خيلي از پسرها دنبالش بودند؛ اما خودش خيلي ساده بود و هيچکس بهش توجه نمي کرد. آخر مهماني، دختره رو به نوشيدن يک قهوه دعوت کرد، دختر شگفت زده شد؛ اما از روي ادب، دعوتش رو قبول کرد. توي يک کافي شاپ نشستند، پسر عصبي تر از اون بود که چيزي بگه، دختر احساس راحتي نداشت و با خودش فکر مي کرد، “خواهش مي کنم اجازه بده برم خونه…” يکدفعه پسر پيش خدمت رو صدا کرد، “ميشه لطفاً يک کم نمک برام بياري؟ مي خوام بريزم تو قهوه ام.” همه بهش خيره شدند، خيلي عجيبه! چهره اش قرمز شد؛ اما اون نمک رو ريخت توي قهوه اش و اونو سرکشيد. دختر با کنجکاوي پرسيد، “چرا اين کار رو مي کني؟” پسر پاسخ داد...
راننده کاميوني وارد رستوران شد . دقايقي پس از اين که او شروع به غذا خوردن کرد ، سه جوان موتور سيکلت سوار هم به رستوران آمدند و يک راست به سراغ ميز راننده کاميون رفتند . بعد از چند دقيقه پچ پچ کردن ، اولي سيگارش را در استکان چاي راننده خاموش کرد . راننده به او چيزي نگفت .
دومي شيشه نوشابه را روي سر راننده خالي کرد و باز هم راننده سکوت کرد ...
معلم عصبي دفتر را روي ميز کوبيد و داد زد : سارا ..... !
دخترک خودش را جمع و جور کرد..!
سرش را پايين انداخت..!
با ترس خود را به معلم رسوند و با صداي لرزان گفت : بله ...؟
معلم که از عصبانيت قرمز شده بود ...!
به چشمهاي سياه و مظلوم دخترک خيره شد و داد زد :چند بار بگم مشقاتو تميز بنويس و دفترت رو سياه و پاره نکن ؟ ها؟
فردا مادرت رو مياري مدرسه مي خوام در مورد بچه ي بي انظباطش باهاش صحبت کنم.
دخترک چانه لرزانش را جمع کرد... بغضش را به زحمت قورت داد و آرام گفت...
دختر چیست؟
زایده ایست کاملا بی مصرف که شباهت بسیار به رادیو دارد
و از شمال به کلیپس و از جنوب به ساپورت و چکمه ختم میشود
دختره بینی عمل میکنه تا به چشم بیاد!
ﭘﺴﺮﻩ ﺑﺎﺷﮕﺎﻩ ﺑﺪﻧﺴﺎﺯﯼ ﻣﯿﺮﻩ ﺗﺎ ﺟﻠﺐ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﻪ !
ﺍﻣـــﺎ ...
ﺧﺪﺍ ﻭﮐﯿﻠﯽ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺷﻌﻮﺭﻣﻮﻧﻮ ﻋﻤﻞ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺗﺎ ﺭﻭ ﻓﺮﻡ ﺑﯿﺎﺩ ؟؟؟؟
بالاخره
عزیزم خره بالاست :| تو چرا میای پایین ؟
دقت کن :|
گفتم بالاخره نگفتم پایین خره :|
با این هوشت حتما دانشجوام هستی :|
بیچاره ننه بابات :| چی میکشن از دست تو :|
اگه گفتی سوراخ های رو نمکدونواسه چیه؟
واسه اینکه نمک ها خفه نشن :دی
(هار هار هار) مسخره ام خودتونین!
اون موقع ها که مثل الان فیس بوک نبود
دیوونه ها رو می بردن تیمارستان!
یه همسایه داشتیم به خانمش می گفت منزل.
خانمش اومده بود خونه ما پیش مادرم، اومد دنبالش.
برادرم در رو باز کرد؛ آقاهه گفت «منزل ما اینجاست؟»
برادرم گفت «نه، منزل شما ته کوچه است»
بنده خدا در همه خونه ها رو زده بود ...
دختر داییم 3 سالشه رفته بود تو اتاقش داشت با عروسکاش بازی میکرد
یهو اومد بیرون زد زیر گریه
پرسیدم چی شده ؟ گفت : عروسکام منو بازی نمیدن . . . .
یعنی خوددرگیری در حد پشم شتر افریقایی
من فقط عاشق اینم
.
.
.
.
.
الکی به طرفم بگم جدا شیم ،بعد طرف بگه دیوووووووووونه
بیا بغلم
! مال خودمی
اما از شانسم
طرف میگه اوکی هرطور راحتی
یکی از فانتزیام اینه که چتر بکنم تو حلق یه نفر بعد بازش کنم.
به نظر من خشک ترین چیز رو زمین بعد از کویر لوت، ساقه طلاییه! بدون آب بخوری 100 درصد خفه می شی!
مورد داشتیم طرف عکس زرافه گذاشته بیشتر از عکس خودش لایک خورده!
اونایی که کنار تختشون پریز برق دارن، از بنده های انتخاب شده هستن.
هر وقت رابطمون با آمریکا خوب شد می خوام یه دیزی فروشی بزنم اسمشو بذارم واشینگتن دی زی!
بابات از تو چشات می خونه چه گندی زدی
ولی وقتی پول نداری به 17 زبون زنده دنیا هم بگی متوجه نیست!
تو مترو موقع حرف زدن با تلفن? دور و بريام يه جوري با دقت گوش ميکردن
که يه لحظه خواستم بزنم رو اسپيکر
جدید ترین عکس های مهناز افشار
تعداد صفحات : 22