loading...
جوک,ترول,اس ام اس,فیلم,عکس بازیگران
لینک باکس رایانت
فقط بخند بازدید : 102 نظرات (0)

دو فرشته مسافر، براي گذراندن شب، در خانه يک خانواده ثروتمند فرود آمدند
اين خانواده رفتار نامناسبي داشتند و دو فرشته را به مهمانخانه مجللشان راه ندادند،
بلکه زيرزمين سرد خانه را در اختيار آنها گذاشتند.

 

فرشته پير در ديوار زير زمين شکافي ديد و آن را تعمير کرد. وقتي که فرشته
جوان از او پرسيد چرا چنين کاري کرده، او پاسخ داد:" همه امور بدان گونه
که مي نمايند نيستند."شب بعد، اين دو فرشته به منزل يک خانواده فقير ولي
بسيار مهمان نواز رفتند.بعد از خوردن غذايي مختصر، زن و مرد فقير،
رختخواب خود را در اختيار دو فرشته گذاشتند...

صبح روز بعد، فرشتگان، زن و مرد فقير را گريان ديدند. گاو آنها که شيرش
تنها وسيله گذران زندگيشان بود، در مزرعه مرده بود
فرشته جوان عصباني شد و از فرشته پير پرسيد:" چرا گذاشتي چنين اتفاقي
بيفتد؟ خانواده قبلي همه چيز داشتند و با اين حال تو کمکشان کردي، اما اين
خانواده دارايي اندکي دارند و تو گذاشتي که گاوشان هم بميرد؟

فرشته پير پاسخ داد:"وقتي در زير زمين آن خانواده ثروتمند بوديم، ديدم که در
شکاف ديوار کيسه اي طلا وجود دارد. از آنجا که آنان بسيار حريص و بد دل
بودند، شکاف را بستم و طلاها را از ديدشان مخفي کردم. ديشب وقتي در
رختخواب زن و مرد فقير خوابيده بوديم، فرشته مرگ براي گرفتن جان زن
فقير آمد و من به جايش آن گاو را به او دادم. همه امور بدان گونه که مي
نمايند نيستند و ما گاهي اوقات، خيلي دير به اين نکته پي مي بريم".

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اخطار !!
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نضر شما درباره سایت چیست؟
    تبادل لینک
    http://up.nakhandiya.ir/up/sky2dl/Pictures/tabalinkkkkk.png
    http://up.nakhandiya.ir/up/sky2dl/Pictures/nazaaaaarrrrrr.gif
    آمار سایت
  • کل مطالب : 885
  • کل نظرات : 125
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 54
  • آی پی دیروز : 84
  • بازدید امروز : 779
  • باردید دیروز : 307
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,850
  • بازدید ماه : 4,183
  • بازدید سال : 30,013
  • بازدید کلی : 712,927
  • کدهای اختصاصی
    <>

    <>